مَشهَد اَردَهال روستایی در ۴۲ کیلومتری غرب کاشان در ایران است. این روستا در میان افراد محلی به مشهد قالی نیز مشهور است. مشهد اردهال، در همسایگی دامنهٔ شرقی «قلهٔ اردهال کاشان» که بلندترین ارتفاعات ناحیهٔ اردهال کاشان است، قرار گرفته است. در این محل بنای امامزاده سلطان علی بن محمد باقر فرزند محمد باقر قرار دارد که قدمت آن به سده ششم هجری میرسد.
در روایت تاریخ میگویند: مردم فین کاشان در سال ۱۱۳ (قمری) قاصدی را به نام عامر بن ناصر فینی به مدینه نزد محمد باقر فرستاده بودند و از او درخواست پیشوایی راداشتند. فرزند خود سلطانعلی برادر جعفر صادق را رهسپار ایران و شهر کاشان کرد. امامزاده به کاشان رسید و در محله فین بزرگ ساکن شد و تابستان هابه دلیل گرمی هوا به منطقه اردهال میرفت. چند سالی اوضاع بدین صورت بود تا اینکه امامزاده سلطانعلی از نفوذ زیادی در بین مردم برخوردار گشت و این باعث ترس حاکم اردهال که زرین کفش نام داشت شد. وی سپاهی را برای قتل سلطانعلی به منطقه میفرستد و آن حضرت سرانجام در یک جنگ نابرابر که ۳ روز طول کشید، همراه یارانش در منطقه ییلاقی اردهال کشته میشود. محل دقیق کشته شدن در دربند ازناوه است که با نام قتلگاه در منطقه شناخته میشود. مردم فین پس از شنیدن خبر سراسیمه به طرف اردهال حرکت میکنند، ولی زمانی میرسند که وی کشته شده است، آنها حضرت را در قالی میپیچند و در نهر آبی که در آن نزدیکی است، شستشو میدهند و دفن میکنند. از آن زمان تاکنون همه ساله در دومین جمعه مهر ماه و با حضور هزاران نفر از مردم فین و کاشان آیین سنتی مذهبیقالیشویان برگزار میشود. چوبهایی که افراد در دومی جمعه مهر ماه هر سال به دست میگیرند دو روایت دارد. اول اینکه برای شستن قالیها در مشهد اردهال به کار میرود و دوم اینکه افراد آنها را به نشانه خونخواهی به دست میگیرند.
هر ساله در هفته دوم مهر که به هفته پایان برداشت محصولات کشاورزی در بین کشاورزان معروف است از روستاهای اطراف کاشان، کشاورزان و زوار برای بزرگداشت سالگرد کشته شدن سلطانعلی بن محمد باقر به مشهد اردهال میآیند و در مراسم قالیشویان شرکت میکنند. این مراسم تنها مراسم مذهبی در ایران است که بر اساس تقویم هجری شمسی و بر اساس سال کشاورزی برگزار میشود.
در روایات امامان شیعه از این منطقه به وردهار نیز یاد شده است. لازم است ذکر شود که سهراب سپهری نیز در زیارتگاه این شهر دفن شده است.

موقعيت جغرافيايي محل
از آنجايي كه بناي مجموعه امام زاده سلطان علي بن محمد باقر (ع) (مشهداردهال) در منطقه كاشـان قرار گرفته و از قديم الايام آن را به نام مشهد اردهال كاشـان ميشناسند لذا ذكر مختصر مطالبي در مورد تاريخ و موقعيت جغرافيايي كاشـان ميتواند راهنماي خوبي جهت بهتر شناختن موقعيت روستاي مشهد اردهال باشد ابتدا از كاشـان شروع ميكنيم.
منطقهاي كه شهر كاشان در آن واقع است يكي از نخستين سكونتگاههاي شهري انسان ماقبل تاريخ بوده است. كاوشهاي باستانشناسي نشان ميدهد كه ناحيه سيلك در سه كيلومتري غرب شهر كاشـان چند هزار سال پيش از پيدايش شهرهاي آريايي فلات ايران، نخستين جايگاه رشد شهرنشيني بوده است. با اين همه آنچه از نظر ما اهميت دارد بررسي كاشان به عنوان يك شهر اسلامي است. زيرا ساخت كنوني شهر كاشان در دوران اسلامي شكل گرفته است و در اين دوره (خصوصاً در دوره سلجوقيان) و نيز در قرن نهم و دهم هجري در عهد صفوي رونق بسياري پيدا كرده است و يكي از شهرهاي مهم ايران شده است.
كاشان و حومه با حدود 700000 نفر جمعيت داراي مردماني خونگرم و مهربان با تعصب مذهبي فراوان، يكي از قديميترين و تاريخيترين شهرهاي ايران محسوب ميشود و از قديم الايام به دارالمؤمنين معروف بوده است.
جهت اصلي سلسله جبال در اين منطقه، از شمال غربي به جنوب شرقي است مناطق اردهال، قمصر، نطنز در دامنهها و درههاي شرقي و نواحي نراق، جوشقان در دامنهها و درههاي غربي اين سلسله جبال واقعند. مهمترين قلل سلسله جبال مذكور از شمال غربي به جنوب شرقي عبارتند از: قله واقع در شرقنياسر به ارتفاع 3600 متر ـ قله واقع در جنوب روستاي برزك به ارتفاع بيش از 2500 متر و كوه هفت كتل در شرق قريه خنب به ارتفاع بيش از 3000 متر و قله كركس در غرب نطنز به ارتفاع بيش از 3800متر ميباشد.
شاردن در سفرنامهي خود مينويسد: خود شهر (كاشان) و حومهي آن زيباتر است طبق اظهارات موثق مردم مجموعاً شش هزار و پانصد باب خانه و باغچه و چهل باب مسجد، سه باب مدرسه و بيش از دويست باب امامزاده دارد.
اوژن فلاندن در سفرنامهي خود به سال 1257 مينويسد: در قرن اخير اين شهر (كاشان) به كلي منهدم گشته و عمارتش منهدم گرديده است. بناهائي كه امروز مورد دقتند بازارها، كاروانسراها و حمامها ميباشند.
آب و هواي كاشـان نسبت به ساير شهرها كمي گرمتر است و بر اساس دادههاي آب و هوا در چند سال اخير تا 48+ درجه در تابستان و در زمستان 12ـ درجه متغير بوده است.
جريان هوا و وزش بادها در كاشان تابعي از وجود دو اقليم متضاد خشك و كوير در شرق و شمال شرقي و هواي سرد سير ارتفاعات غرب و جنوب غربي است. بر اثر قلت بارندگي به جز چشمه فين رودخانه مهمي در كاشان و اطراف آن وجود ندارد. و جز رودخانههاي كوچك روستائي كه مختصر آب دائم دارند بيشتر رودخانههاي ديگر فصلي هستند.
كاشان از لحاظ شبكه راهها موقعيت نسبتاً ممتازي را دارد. زيرا بر سر يكي از شاهراههاي مهم كشور قرار گرفته است كه پايتخت را به جنوب و جنوب شرق ايران متصل ميكند.
از قديم الايام كاشـان يك شهر زيبا با بافت سنتي و خانههاي خشتي و گلي بوده است. ساختمان گنبدي شكل خانهها با خشت و گل، وجود بادگيرها در كنار سقفهاي گنبدي بناها، مجموعهي هماهنگي را پديد ميآورند كه باعث تهويه داخل ساختمان و هدايت جريان بادها ميگردد. همه بناهاي قديمي كاشـان سنتي و داراي سرداب هستند. (مردم خصوصاً در تابستانها ساعات زيادي را در داخل آنها به سر ميبرند). آثار تاريخي اين شهر اغلب از شاهكارهاي معماري سنتي اين سرزمين به شمار ميرود.
با ذكر اين مطالب لازم و مختصر، به شناخت موقعيت جغرافيايي روستاي مشهد اردهال كه از قديم الايام جزء توابع شهر كاشان محسوب و به مشهد اردهال كاشان معروف گشته ميپردازيم.
مشهداردهال:
روستاي مشهد اردهال در حومه شهرستان كاشـان و جزء دهستان اردهال ميباشد. اين روستا در 42 كيلومتري غرب كاشان بين حصاري از يك سلسله كوه به نام اردهال و روي تپهاي بين محلههاي جوشق و باريكرسف و بهار به ارتفاع 1770متر از سطح دريا واقع شده است و داراي آب و هواي كوهستاني با زمستانهاي سرد و تابستانهاي بسيار عالي است. كه سوابق تاريخي زيادي را داراست.
به طوريكه ذكر ميكنند در ازمنه قديم شهر بزرگ خاوه (خوابق) يكي از هفت شهر بزرگ اين حدود بوده و 12 برج بلند داشته و به قولي پايتخت كيخسرو پادشاه ايران بوده است. و همچنين نقل ميكنند كه جنگ ايران و توران در اين حوالي اتفاق افتاده و افراسياب به اين كوه گريخته است. در كوههاي اطراف مشهد اردهالآتشكده زردشتيان وجود داشته كه هنوز هم آثار آنها بر فراز كوههاي اطراف باقي مانده است.
از نظر طبيعي بيشتر خانههاي اين روستا در دامنهي كوههاي مجاور قرار گرفته و در واقع ميتوان اين آبادي را يك روستاي كوه پايهاي در نظر گرفت.
روستاي مشهد اردهال در كنار جاده آسفالت كاشـان ـ دليجان واقع است و بقعه و مشهد امامزاده سلطان علي بن محمد باقر (ع) در جوار روستاي اردهال و در دامنه كوههائي كه اين روستا را احاطه كرده قرار گرفته است.
مردم اين روستا داراي شغل قاليبافي و كشاورزيند و علاوه بر آن دامپروري نيز ميكنند. اين روستا با حدود1500 نفر جمعيت و داشتن اشجار و باغات فراوان يكي از روستاهاي بسيار زيباي كوهستاني است. و مردماني مهربان، مهمان نواز و زحمتكش دارد.
بناي اصلي مجموعه مشهد اردهال كه مدفن مطهر امام زاده واجب التعظيم حضرت سلطان علي بن محمد باقر (ع) در آنجا واقع است از ابنيه عهد سلاجقه (قرن ششم) ميباشد و ابن بنا به دستور مجدالدين عبيداله كاشاني ساخته شده و چون محل دفن اين شهيد بزرگوار و زاده ائمه اطهار مورد توجه عموم شيعيان بوده است همواره به رونق و آباداني آن كوشيدهاند. و در دورههاي مختلف مخصوصاً در عهد صفويه و قاجارالحاقات و تصرفات زيادي در اطراف و داخل صحنها به وجود آوردهاند. و اكنون اميد ميرود پروژههاي عظيمي در آينده نزديك به مرحله اجرا درآيد.
آشنایی مختصر با زندگانی حضرت علی بن امام محمد باقر علیه السلام
حضرت اباالحسن علی ابن امام محمد باقر (ع) در سال 113 هجری قمری جهت امر تبلیغ دین مبین اسلام و پاسخگویی به احساسات مذهبی مومنان وارد کاشان شدند و به مدت 3 سال در میان عاشقان و دلباختگان اهل البیت به ارشاد مردم ولایتمدار پرداختند از ویژگیهای بارز این امامزاده لازم التعظیم می توان به فرزند بلافصل بودن و هچنین نایب الامامین یعنی امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) اشاره نمود درخصوص مقام والای آنحضرت روایتهای متعددی نقل شده است که از جمله آن می توان به حدیث حضرت امام صادق (ع) اشاره نمود که می فرماید :هرکس برادرم حضرت علی ابن باقر (ع) را در اردهال زیارت کند مانند کسی است که قبر جدم حسین (ع) را در کربلا زیارت کرده باشد و هچنین حضرت امام رضا (ع) می فرماید نعم الموضع الاردهال فلزم و تمسک به ، چه خوب مکانی است اردهال پس به آن التزام و تمسک پیدا کنید حضرت علی ابن امام محمد باقر (ع) در سال 116 هجری قمری با یاران و اعوانش به جنگ با کفر زمانه می پردازد و پس از رشادتهای فراوان سرانجام در 27 جمادی الثانی در دره ازناوه با یاران باوفایش به شهادت رسید و سر مبارکش را از تن جدا نموده و برای حاکم جور وقت در شهر قزون ارسال نمودند و بدن مطهرش را در مشهد اردهال به خاک سپردند
شناسنامه حضرت ابالحسن علی بن محمد الباقر (علیه السلام)
نام: علی(ابوالحسن، طاهر)
پدر: محمد ابن علی ابن الحسین(ع)
مادر: امّ ولد( نام های او زیینب، لیلا، امّ حکیمه)1
فرزندان: احمد و فاطمه- فاطمه یکی از همسران امام کاظم (ع)
سن: 32 سال
مسئولیت: نائب خاص امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق(ع)
سال اعزام: حدود 113 هجری قمری و اوایل قرن دوم
حاکم دوران: هشام بن عبدالملک
محل شهادت: قتلگاه حضرت در 4 کیلومتری حرم مطهر ( بند سنگی ازناوه)
تاریخ شهادت: 27 جمادی الثانی116
چگونگی شهادت: جدا شدن سر از بدن مبارک آن حضرت با لب تشنه و فرستادن آن به دارالخلافه
قاتل: ارقم شامی حدود 55 سال بعد از واقعه ی کربلا
یکی از 4 امامزاده ی لازم التعظیم در کشور
دفن عده ای از شهدا در رکاب حضرت علی بن محمد الباقر (ع) در قتلگاه.
مشاهده ی کرامات زیادی در حرم مطهر و شهادتگاه آن حضرت ... و زیارت آیت ا... العظمی مرعشی نجفی از سردابه ی اجساد شهدا در ایوان صفا در سال 1341 خورشیدی.
تابش خورشيد پنجم بر منطقه كاشان
تصمیم مردم منطقه کاشان برای دعوت
جمعی از اهالی فین و چهل حصاران پرچم دوستی اهل بیت (ع) را برافراختند و در کاشان انجمن کردند و نامه ای خدمت امام پنجم فرستادند تا یک نفر ازآقازادگان خود را جهت تعلیم شرایع اسلام به جانب آنها بفرستد.همگی اتفاق بر این داشته اند که منطقه به وجود نماینده ای از جانب امام زمان خویش نیاز دارد، تا پیشوایی عوام و خواص را بر عهده بگیرد. پس از شور کردن و اتخاذ تصمیم نهایی، عده ای انتخاب شدند و به رهبری عامر بن ناصر که یکی از روسای انجمن بود، با در دست داشتن عریضه و هدایا، به طرف مدینه الرسول حرکت کردند.
ورود سفیر مردم منطقه کاشان به مدینه
عامر بن ناصر و هیئت همراه بالاخره به آرزوی خود رسیدند و با عبدالرحمن غلام و دربان امام پنجم(ع) ملاقات کردند و عریضه و هدایا را تقدیم نمودند تا به محضر امام(ع) عرضه شود. عبدالرحمن، سفیر مردم کاشان و همراهانش را در محلی مناسب جای داد و شرایط مهمان نوازی را به جای آورد؛ تا اینکه صبح در مسجد حضور حضرت امام محمد باقر علیه السلام رسیدند. آن حضرت پس از وصول عریضه فرمودند : دلم گواهی نمی دهد که یکی را به آن ولایت بفرستم و دل از او بردارم .پس آن حضرت، عامر را نهایت احترام نمود و به عبدالرحمن فرمود که او را محترم بدارد و خود وارد منزل شد.عنایت حضرت خاتم الانبیاء به مردم منطقه کاشان راوی گوید: همان شب آن حضرت جدش پیغبر(ص) را در خواب دید که فرمود: ای فرزندم، دوستان ما قاصدی به طلب پیشوایی نزد تو فرستاده اند، باید مسئول آنها را مقرون به اجابت داری و دست رد به سینه ی آنها نگذاری تا روز قیامت ایراد و مواخذه ای بر تو نباشد. "نور دیده ام علی" را همراه آنها روانه کن.
پنجمین اختر تابناک ولایت و امامت فرزندان خود را جمع کرد و فرمود: ای نور دیدگانم، جدم رسول الله (ص) را در خواب دیدم که فرمود نور دیده ام علی را به چهل حصاران و نواحی آن بفرستم تا مردم آن حدود را به طریقه ی جدم راهنمائی کند .
سپس امام جعفر صادق(ع) فرمود تا اسباب سفر را مهیا کردند. حضرت علی ابن باقر(ع) والد بزرگوارش را وداع کرد و از مدینه بیرون آمد . وقتی حضرت علی ابن باقر(ع) به سه منزلی کاشان رسید، متوجه قريه جاسب شد پس از چند روزي توقف در آنجا، حضرت متوجه قريه خاوه شد و مدت يک ماه در آن قريه به ارشاد و هدايت مردم پرداخت. عامربن ناصر قاصدي را به منطقه فين و کاشان فرستاد و مردم را از ورود نماينده خاص امام پنجم آگاه ساخت.
حدود شش هزار نفر زن و مرد، کوچک و بزرگ، پياده و سواره خود را آماده استقبال از آن حضرت نمودند و شب را در بيرون قريه باريکرسف منزل کردند و آسوده خوابيدند.انتظاربه پایان رسیدبالاخره حضرت علی ابن باقر (ع)پس ازچند روز توقف در قریه ی جاسب و یک ماه توقف در قریه ی خاوه با یک دنیا عزت و جلال وارد منطقه ی کاشان شد. روایت شده که حضرت در مسجد جامع کاشان اقامه نماز جماعت و جمعه می نموده است و مردم دسته دسته به دیدار حضرتش می شتافتند و از آموختن مسائل مشکله بهره مند می شدند.پس از گذراندن یک سال در منطقه ی کاشان و حومه و پرداختن به اموردینی و اجتماعی مردم و دوری از مدینه ی منوره و تحمل فراق پدر و برادران خود، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به برادر والاگهر خود علی، نامه اي نوشت و خبر شهادت پدر را در آن مندرج ساخت و مرقوم فرمود: شنیده ام خاوه را طوعا و رغبتا به شما منتقل نموده اند.
باید حاصل آن را به مستحقین و اهل علم و ابناء سبیل برسانی... وامر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنی".حضرت علی بن محمد الباقر (ع)، مدت سه سال در منطقه ی ماموریت خود، به ارشاد و تبلیغ و حل مشکلات مردم آن سامان پرداخت. صاحب کتاب کشف الکواکب می گوید: گروه زیادی آن حضرت را به اردهال کاشان دعوت نمودند وگفتند عده ای عاجز و زمین گیر هستند و نمی توانند به حضور شما مشرف شوند.در هرحال حضرت وارد منطقه (اردهال ) شد. والی اردهال شخصی به نام "زرین نعل"(کفش) لعنه الله علیه بود که پس از مشاهده ی گرویدن مردم به حضرت و سستی حکومت خود، نامه ای به ازرق ابرح لعنه الله علیه که فرماندار ایالات قزوین یا قم بود، نوشت.وقتی فرماندار ایالت قزوین از محتویات نامه مطلع می شود، نامه ای می نویسد؛
و ارقم شامی را فرمانده لشکر ششصد نفری قرار می دهد و از طرف دیگر والی نراق را با نامه ای جداگانه به کمک ارقم شامی می فرستد و زرین کفش والی اردهال را از تصمیمات گرفته شده مطلع می سازد و بالاخره دستور کشتن علی بن محمد الباقر علیه السلام را صادر می کند.حکومت نظامی در مشهد اردهالفرمانده لشکر کفر با ششصد نفر و به همراهی زبیر نراقی و افراد تحت فرماندهی اش، شبانه و مخفیانه وارد منطقه ی اردهال شدند.
طبق آنچه درتذکره ی حضرت آمده است آن شب ، شب جمعه بود.روز جمعه فرا رسید و مردم از اطراف و اکناف برای برپا داشتن نماز جمعه به اردهال آمدند. نقشه این بود که وقتی مردم نماز جمعه را خواندند و به خانه های خود رفتند، امامزاده را محاصره و شهید نمایند. ولی نقشه ی آنها توسط حضرت نقش بر آب شد.بعد از ایراد خطبه ای سوزناک و غمگین از جانب حضرت علی ابن باقر(ع)، هرچه مردم نمازگزار اصرار بر ماندن کردند، حضرت موافقت نفرمود و فقط سی تن از ملازمان آن حضرت جهت حفاظت ماندند. حضرت متوجه قریه خاوه می شودپاره تن رسول الله (ص) در حالی که سوار بر اسب شده وآماده میدان مبارزه و جهاد است به طرف قریه خاوه حرکت می کند.در این حال ضریر، غلام زرین کفش، برچیدن خیمه علی بن باقر (ع) و آماده شدن آن حضرت برای جنگ و حرکت او را به قریه خاوه، به اطلاع والی اردهال رساند. در همان ساعت ارقم شامی و زرین کفش به همراه چهارصد جنگجو آماده شدند و به دنبال حضرت رفتند و ایشان را محاصره نمودند و از رفتن او به خاوه جلوگیری کردند.
پیروزی سپاه اسلام در جنگ اولدر این حال خواجه نصیر سپهسالار لشکر و دیگر رزمندگان به لشکر کفر حمله بردند و یکصد نفر از لشکریان زیبر را کشتند و از لشکر اسلام فقط هفده رزمنده خاوه ای به شهادت رسیدند.حضرت نامه ای به مردم کاشان و فین نوشت تا از اوضاع شیعیان مطلع شوند و از طرف دیگر فرمان داد تا زرین کفش بیاید و با او صحبت شود. به نظر می رسد نامه حضرت زمانی به دست مردم کاشان و فین رسید که حضرت سلطان علی به شهادت رسیده بودند.نگذارید آشوب کربلا تازه گرددپس از احضار، زرین کفش خود را به حضرت رسانید و سلام کرد و گفت :چه حاجت داری تا برآورده سازم؟در این هنگام عامربن ناصر فینی سفیر مردم کاشان و فین خدمت حضرت عرض کرد: اجازه فرمایید زرین کفش را راهی جهنم کنیم.حضرت فرمود: ما خانواده هرگز اهل مکر و خدعه نبوده ایم.
آنگاه فرمود : ایها الحارث، می دانی من خود به این منطقه نیامده ام بلکه با اصرار آورده اند...البته شنیده ای آ ن جماعت که در صحرای کربلا پرچم ظلم برافراخته و با تیغ ستم جدم حسین علیه السلام و اصحابش را شهید کردند، عاقبت کارشان به کجا رسید!... راضی نشوید به واسطه ریختن خون من جماعتی در این صحرا کشته شوند و آشوب کربلا تازه گردد...
وقتی حضرت با جواب رد آن ملعون روبرو شد فرمود: خدا می داند که مرا از کشته شدن اصلا بیم نیست؛ چه، شربت شهادت نوشیدن کار آباء و اجداد من است.بالا ترین درس در میدان جنگوقتی جلال الدین مشاهده کرد که پند و اندرزهای علی ابن باقر علیه السلام در دل نا بینای زرین کفش موثر واقع نشد، غیرت اسلامی او به جوش آمد و خواست او را به دوزخ بفرستد که حضرت اورا از این کار باز داشت و فرمود : ای برادر، خشم خویش را فرو بر و آتش غضب خود را با آب وضو خاموش ساز. اینک هنگام ظهر است، مردم را بگو تا دست از جنگ بردارند و آماده عبادت پروردگار شوند.
شب شهادت
شب شهادت حضرت فرمود تا چراغها و مشعلها را افروختند و یارانش بیدار شدند و این درحالی بود که اطراف دربند از ورود دشمنان محافظت می شد.
اما آن حضرت در دامنه ی کوتاه,پای سنگی وسجاده پهن کرده بود و به عبادت ایزد متعال اشتغال داشت.خدعه ی دشمن مکار در شرایطی که تنی چند از یاران با وفای شاهزاده شربت شهادت نوشیده بودند و جنگ به مرحله ی حساسی رسیده بود و پیروزی نهایی لشکراسلام نزدیک بود و دربند مرکز فرماندهی و بیرون آن هنوز در دست با کفایت رزمندگان اسلام قرار داشت و کافران طعم شجاعت حیدری پاره ی تن حضرت باقرالعلوم علیه السلام را چشیده و همه متفرق و مایوس شده بودند،در این حالخالد بارکرزی یکی از افراد لشکرکفرحیله ای اندیشید و ناجوانمردانه جمعی سواره و پیاده را آماده کرد و از شعبه ی کوهی که در پشت سر لشکر اسلام بود، گذشت و ازعقب به لشکر اسلام حمله ور شد و قریب یکصد تن از رزمندگان شجاع اسلام را به شهادت رسانید.
اردهال كربلايي ديگر
وقتی قره العین رسول خدا صلی الله وآله این وضیت را مشاهده کرد و دید که عده ای از یاران و دلیران سپاهانش شربت شهادت نوشیده اند ودشمن کافر دست به نیرنگ و حیله زده و از عقب لشکر قرآن را مورد حمله قرار داده است وشمشیرحیدری را آماده کرد و برمرکب تازی سوار شد و چنانکه گویی شجاعت حیدری را در بازو متمرکزساخته است ومانند شیر ریان بر لشکرکفرحمله نمود.
در این حال که آن حضرت بیرون دربند می جنگید و بسیاری از لشکریان دشمن طعم شمشیر او را چشیده بودند، جراحتهای زیادی نیز بر بدن نازنین او وارد آمده و خون از بدنش جاری شده بود. ضعف بر او مستولی گشت. لذا زرین کفش ملعون تیری به سوی حضرت پرتاب کرد که بر پیشانی او نشست و خون بر صورت آن بزرگوار جاری شد.
حضرت عنان اسب را به دربند گردانید و چون بدآنجا رسید،از شدت ضعف از اسب فرو غلتید. با افتادن حضرت از روی است ودشمن حیله گرجرات بیشتری پیدا کرد و یکپارچه به دربند محل استقرار فرمانده ی لشکراسلام هجوم آورد و این در حالی بود که عزیززهرا از روی اسب به زمین افتاده وبه سنگی بزرگ تکیه زده بود و خون از پیشانی برمی گرفت ... و گاهی با ردای خود خون ازچشم پاک می کرد.
هرقدمی که ارقم شامی ملعون بر می دارد و به حضرت نزدیک می شودوزمین و آسمان او را لعنت می فرستد.خدایا، این غریب دور از وطن چه حالی دارد؟ ارقم چه کار می خواهد بکند؟... مگرنمی داند او عزیز دل حضرت باقرالعلوم علیه السلام است؟آه...آه...چقدر دردناک است این لحظه ، قلم از نوشتنش عاجز! ارقم پلید گیسوان مشک سای آن حضرت را به دست گرفت و بی شرمانه خنجربرحنجرمبارکش نهاد و سرمقدسش را از بدن جدا ساخت و غلغله در آسمان و ملکوت افتاد.
منبع: كتاب حماسه تاريخي مشهد اردهال ـ دكتر مجيد زجاجي
تابش خورشيد پنجم بر منطقه كاشان
تصمیم مردم منطقه کاشان برای دعوت
جمعی از اهالی فین و چهل حصاران پرچم دوستی اهل بیت (ع) را برافراختند و در کاشان انجمن کردند و نامه ای خدمت امام پنجم فرستادند تا یک نفر ازآقازادگان خود را جهت تعلیم شرایع اسلام به جانب آنها بفرستد.همگی اتفاق بر این داشته اند که منطقه به وجود نماینده ای از جانب امام زمان خویش نیاز دارد، تا پیشوایی عوام و خواص را بر عهده بگیرد. پس از شور کردن و اتخاذ تصمیم نهایی، عده ای انتخاب شدند و به رهبری عامر بن ناصر که یکی از روسای انجمن بود، با در دست داشتن عریضه و هدایا، به طرف مدینه الرسول حرکت کردند.
ورود سفیر مردم منطقه کاشان به مدینه
عامر بن ناصر و هیئت همراه بالاخره به آرزوی خود رسیدند و با عبدالرحمن غلام و دربان امام پنجم(ع) ملاقات کردند و عریضه و هدایا را تقدیم نمودند تا به محضر امام(ع) عرضه شود. عبدالرحمن، سفیر مردم کاشان و همراهانش را در محلی مناسب جای داد و شرایط مهمان نوازی را به جای آورد؛ تا اینکه صبح در مسجد حضور حضرت امام محمد باقر علیه السلام رسیدند. آن حضرت پس از وصول عریضه فرمودند : دلم گواهی نمی دهد که یکی را به آن ولایت بفرستم و دل از او بردارم .پس آن حضرت، عامر را نهایت احترام نمود و به عبدالرحمن فرمود که او را محترم بدارد و خود وارد منزل شد.عنایت حضرت خاتم الانبیاء به مردم منطقه کاشان راوی گوید: همان شب آن حضرت جدش پیغبر(ص) را در خواب دید که فرمود: ای فرزندم، دوستان ما قاصدی به طلب پیشوایی نزد تو فرستاده اند، باید مسئول آنها را مقرون به اجابت داری و دست رد به سینه ی آنها نگذاری تا روز قیامت ایراد و مواخذه ای بر تو نباشد. "نور دیده ام علی" را همراه آنها روانه کن.
پنجمین اختر تابناک ولایت و امامت فرزندان خود را جمع کرد و فرمود: ای نور دیدگانم، جدم رسول الله (ص) را در خواب دیدم که فرمود نور دیده ام علی را به چهل حصاران و نواحی آن بفرستم تا مردم آن حدود را به طریقه ی جدم راهنمائی کند .
سپس امام جعفر صادق(ع) فرمود تا اسباب سفر را مهیا کردند. حضرت علی ابن باقر(ع) والد بزرگوارش را وداع کرد و از مدینه بیرون آمد . وقتی حضرت علی ابن باقر(ع) به سه منزلی کاشان رسید، متوجه قريه جاسب شد پس از چند روزي توقف در آنجا، حضرت متوجه قريه خاوه شد و مدت يک ماه در آن قريه به ارشاد و هدايت مردم پرداخت. عامربن ناصر قاصدي را به منطقه فين و کاشان فرستاد و مردم را از ورود نماينده خاص امام پنجم آگاه ساخت.
حدود شش هزار نفر زن و مرد، کوچک و بزرگ، پياده و سواره خود را آماده استقبال از آن حضرت نمودند و شب را در بيرون قريه باريکرسف منزل کردند و آسوده خوابيدند.انتظاربه پایان رسیدبالاخره حضرت علی ابن باقر (ع)پس ازچند روز توقف در قریه ی جاسب و یک ماه توقف در قریه ی خاوه با یک دنیا عزت و جلال وارد منطقه ی کاشان شد. روایت شده که حضرت در مسجد جامع کاشان اقامه نماز جماعت و جمعه می نموده است و مردم دسته دسته به دیدار حضرتش می شتافتند و از آموختن مسائل مشکله بهره مند می شدند.پس از گذراندن یک سال در منطقه ی کاشان و حومه و پرداختن به اموردینی و اجتماعی مردم و دوری از مدینه ی منوره و تحمل فراق پدر و برادران خود، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به برادر والاگهر خود علی، نامه اي نوشت و خبر شهادت پدر را در آن مندرج ساخت و مرقوم فرمود: شنیده ام خاوه را طوعا و رغبتا به شما منتقل نموده اند.
باید حاصل آن را به مستحقین و اهل علم و ابناء سبیل برسانی... وامر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنی".حضرت علی بن محمد الباقر (ع)، مدت سه سال در منطقه ی ماموریت خود، به ارشاد و تبلیغ و حل مشکلات مردم آن سامان پرداخت. صاحب کتاب کشف الکواکب می گوید: گروه زیادی آن حضرت را به اردهال کاشان دعوت نمودند وگفتند عده ای عاجز و زمین گیر هستند و نمی توانند به حضور شما مشرف شوند.در هرحال حضرت وارد منطقه (اردهال ) شد. والی اردهال شخصی به نام "زرین نعل"(کفش) لعنه الله علیه بود که پس از مشاهده ی گرویدن مردم به حضرت و سستی حکومت خود، نامه ای به ازرق ابرح لعنه الله علیه که فرماندار ایالات قزوین یا قم بود، نوشت.وقتی فرماندار ایالت قزوین از محتویات نامه مطلع می شود، نامه ای می نویسد؛
و ارقم شامی را فرمانده لشکر ششصد نفری قرار می دهد و از طرف دیگر والی نراق را با نامه ای جداگانه به کمک ارقم شامی می فرستد و زرین کفش والی اردهال را از تصمیمات گرفته شده مطلع می سازد و بالاخره دستور کشتن علی بن محمد الباقر علیه السلام را صادر می کند.حکومت نظامی در مشهد اردهالفرمانده لشکر کفر با ششصد نفر و به همراهی زبیر نراقی و افراد تحت فرماندهی اش، شبانه و مخفیانه وارد منطقه ی اردهال شدند.
طبق آنچه درتذکره ی حضرت آمده است آن شب ، شب جمعه بود.روز جمعه فرا رسید و مردم از اطراف و اکناف برای برپا داشتن نماز جمعه به اردهال آمدند. نقشه این بود که وقتی مردم نماز جمعه را خواندند و به خانه های خود رفتند، امامزاده را محاصره و شهید نمایند. ولی نقشه ی آنها توسط حضرت نقش بر آب شد.بعد از ایراد خطبه ای سوزناک و غمگین از جانب حضرت علی ابن باقر(ع)، هرچه مردم نمازگزار اصرار بر ماندن کردند، حضرت موافقت نفرمود و فقط سی تن از ملازمان آن حضرت جهت حفاظت ماندند. حضرت متوجه قریه خاوه می شودپاره تن رسول الله (ص) در حالی که سوار بر اسب شده وآماده میدان مبارزه و جهاد است به طرف قریه خاوه حرکت می کند.در این حال ضریر، غلام زرین کفش، برچیدن خیمه علی بن باقر (ع) و آماده شدن آن حضرت برای جنگ و حرکت او را به قریه خاوه، به اطلاع والی اردهال رساند. در همان ساعت ارقم شامی و زرین کفش به همراه چهارصد جنگجو آماده شدند و به دنبال حضرت رفتند و ایشان را محاصره نمودند و از رفتن او به خاوه جلوگیری کردند.
پیروزی سپاه اسلام در جنگ اولدر این حال خواجه نصیر سپهسالار لشکر و دیگر رزمندگان به لشکر کفر حمله بردند و یکصد نفر از لشکریان زیبر را کشتند و از لشکر اسلام فقط هفده رزمنده خاوه ای به شهادت رسیدند.حضرت نامه ای به مردم کاشان و فین نوشت تا از اوضاع شیعیان مطلع شوند و از طرف دیگر فرمان داد تا زرین کفش بیاید و با او صحبت شود. به نظر می رسد نامه حضرت زمانی به دست مردم کاشان و فین رسید که حضرت سلطان علی به شهادت رسیده بودند.نگذارید آشوب کربلا تازه گرددپس از احضار، زرین کفش خود را به حضرت رسانید و سلام کرد و گفت :چه حاجت داری تا برآورده سازم؟در این هنگام عامربن ناصر فینی سفیر مردم کاشان و فین خدمت حضرت عرض کرد: اجازه فرمایید زرین کفش را راهی جهنم کنیم.حضرت فرمود: ما خانواده هرگز اهل مکر و خدعه نبوده ایم.
آنگاه فرمود : ایها الحارث، می دانی من خود به این منطقه نیامده ام بلکه با اصرار آورده اند...البته شنیده ای آ ن جماعت که در صحرای کربلا پرچم ظلم برافراخته و با تیغ ستم جدم حسین علیه السلام و اصحابش را شهید کردند، عاقبت کارشان به کجا رسید!... راضی نشوید به واسطه ریختن خون من جماعتی در این صحرا کشته شوند و آشوب کربلا تازه گردد...
وقتی حضرت با جواب رد آن ملعون روبرو شد فرمود: خدا می داند که مرا از کشته شدن اصلا بیم نیست؛ چه، شربت شهادت نوشیدن کار آباء و اجداد من است.بالا ترین درس در میدان جنگوقتی جلال الدین مشاهده کرد که پند و اندرزهای علی ابن باقر علیه السلام در دل نا بینای زرین کفش موثر واقع نشد، غیرت اسلامی او به جوش آمد و خواست او را به دوزخ بفرستد که حضرت اورا از این کار باز داشت و فرمود : ای برادر، خشم خویش را فرو بر و آتش غضب خود را با آب وضو خاموش ساز. اینک هنگام ظهر است، مردم را بگو تا دست از جنگ بردارند و آماده عبادت پروردگار شوند.
شب شهادت
شب شهادت حضرت فرمود تا چراغها و مشعلها را افروختند و یارانش بیدار شدند و این درحالی بود که اطراف دربند از ورود دشمنان محافظت می شد.
اما آن حضرت در دامنه ی کوتاه,پای سنگی وسجاده پهن کرده بود و به عبادت ایزد متعال اشتغال داشت.خدعه ی دشمن مکار در شرایطی که تنی چند از یاران با وفای شاهزاده شربت شهادت نوشیده بودند و جنگ به مرحله ی حساسی رسیده بود و پیروزی نهایی لشکراسلام نزدیک بود و دربند مرکز فرماندهی و بیرون آن هنوز در دست با کفایت رزمندگان اسلام قرار داشت و کافران طعم شجاعت حیدری پاره ی تن حضرت باقرالعلوم علیه السلام را چشیده و همه متفرق و مایوس شده بودند،در این حالخالد بارکرزی یکی از افراد لشکرکفرحیله ای اندیشید و ناجوانمردانه جمعی سواره و پیاده را آماده کرد و از شعبه ی کوهی که در پشت سر لشکر اسلام بود، گذشت و ازعقب به لشکر اسلام حمله ور شد و قریب یکصد تن از رزمندگان شجاع اسلام را به شهادت رسانید.
اردهال كربلايي ديگر
وقتی قره العین رسول خدا صلی الله وآله این وضیت را مشاهده کرد و دید که عده ای از یاران و دلیران سپاهانش شربت شهادت نوشیده اند ودشمن کافر دست به نیرنگ و حیله زده و از عقب لشکر قرآن را مورد حمله قرار داده است وشمشیرحیدری را آماده کرد و برمرکب تازی سوار شد و چنانکه گویی شجاعت حیدری را در بازو متمرکزساخته است ومانند شیر ریان بر لشکرکفرحمله نمود.
در این حال که آن حضرت بیرون دربند می جنگید و بسیاری از لشکریان دشمن طعم شمشیر او را چشیده بودند، جراحتهای زیادی نیز بر بدن نازنین او وارد آمده و خون از بدنش جاری شده بود. ضعف بر او مستولی گشت. لذا زرین کفش ملعون تیری به سوی حضرت پرتاب کرد که بر پیشانی او نشست و خون بر صورت آن بزرگوار جاری شد.
حضرت عنان اسب را به دربند گردانید و چون بدآنجا رسید،از شدت ضعف از اسب فرو غلتید. با افتادن حضرت از روی است ودشمن حیله گرجرات بیشتری پیدا کرد و یکپارچه به دربند محل استقرار فرمانده ی لشکراسلام هجوم آورد و این در حالی بود که عزیززهرا از روی اسب به زمین افتاده وبه سنگی بزرگ تکیه زده بود و خون از پیشانی برمی گرفت ... و گاهی با ردای خود خون ازچشم پاک می کرد.
هرقدمی که ارقم شامی ملعون بر می دارد و به حضرت نزدیک می شودوزمین و آسمان او را لعنت می فرستد.خدایا، این غریب دور از وطن چه حالی دارد؟ ارقم چه کار می خواهد بکند؟... مگرنمی داند او عزیز دل حضرت باقرالعلوم علیه السلام است؟آه...آه...چقدر دردناک است این لحظه ، قلم از نوشتنش عاجز! ارقم پلید گیسوان مشک سای آن حضرت را به دست گرفت و بی شرمانه خنجربرحنجرمبارکش نهاد و سرمقدسش را از بدن جدا ساخت و غلغله در آسمان و ملکوت افتاد.
منبع: كتاب حماسه تاريخي مشهد اردهال ـ دكتر مجيد زجاجي
اثبات نسب و محل دفن حضرت سلطانعلي (ع)
مقدمه
در مقام و شأن و عظمت حضرت سلطانعلي بن محمدباقر (ع) همين را بس كه ائمه اطهار محل دفن او را هنگام بروز بلايا و محن به عنوان مهد امنيت معرفي و در روايتي آن را با قم هم رديف ساختهاند (فعليكم بقم و حواليها و الاردهار). همچنین با توجه به حدیث امام رضا (ع) در باره این منطقه و خطبه حضرت امیر المومنین (ع) و همه اين روايات (خصوصاً روايت معتبر ذكر شده) از موضع و موقع بلند اردهال حكايت ميكند.
اثبات نسب و محل دفن حضرت سلطانعلي (ع)
در ادامه به دو گفتار اشاره خواهيم نمود. ابتدا به ذكر رواياتي از كتب معتبره (كتبي كه شكي در نوشتار آنها وجود ندارد و همه علماي اسلام آنها را مستند ميدانند) به بحث در مورد اينكه ايشان پسر بلافصل امام پنجم هستند خواهيم پرداخت و گفتار دوم را به اثبات اين نظر كه آن حضرت (سلطان علي (ع)) در مشهد اردهال مدفونند اختصاص خواهيم داد. در ادامه نيز به ذكر نظر چند تن از علماي متأخر در مورد نسب و شأن و عظمت حضرت سلطانعلي (ع) خواهيم پرداخت.
در مورد اين مطلب كه حضرت سلطان علي بن محمدباقر (ع) از فرزندان بلافصل امام محمد باقر (ع) است اخبار و روايات معتبره زيادي از علما و دانشمندان اسلامي در كتب مختلف بيان گرديده كه در اينجا به يك يك اين كتب به طور مشروح اشاره خواهيم نمود.
اول: كتاب نسب قريش
در اين كتاب آمده است: محمد فرزند علي، فرزند حسين، فرزند ابيطالب است و فرزندي بياورد. به نام جعفر چنانكه كنيه خود آن حضرت هم ابوجعفر بود تا آنكه ميگويد: و فرزندي آورد به نام علي و توليد كرد: علي فرزند محمد، فرزند علي، فرزند حسين، فرزند علي، فرزند ابيطالب فاطمه را، و مادر او ام ولد بود و فاطمه را موسي فرزند جعفر، فرزند محمد، فرزند علي، فرزند حسين، فرزند علي، فرزند ابيطالب ترويج كرد.
دوم: كتاب جمهره الانساب العرب
در اين كتاب نقل شده است: توليد كرد محمد فرزند علي، فرزند حسين، فرزند ابيطالب ـ عبداله و ابراهيم و علي را (منظور سلطانعلي (ع)).
سوم: كتاب النقص
در ذيل شرح مباشرين به امور خيريه كاشان فرموده: و عمارت مشهد امام زاده (علي بن محمد باقر (ع)) در باركرز است كه مجدالدين آن را بنا نهاده است و ادامه ميدهد: زينت و عدت و الت و رونق و بركات و اوقاف بسيار آن حدود را همه سلاطين و ملوك و امراء و وزراء خريدار و معتقدند.
چهارم: كتاب نهايه الانساب
در ضمن شماره اولاد امام محمد باقر (ع) فرموده است: گفته شيخ ابولفرج عبدالرحمان فرزند علي، فرزند محمد حرزي در كتاب «صفه الصفوه» بعد از كلامي نام اولا او (امام محمد باقر (ع)) جعفر و عبيداله و... تا آنكه فرموده و «علي».
پنجم: كتاب تذكره الانساب
اين كتاب ضمن برشمردن اولاد حضرت امام محمدباقر (ع) يكي از فرزندان او را «علي» آورده است.
ششم: كتاب مجالس المؤمنين
اين كتاب از قول شيخ عبدالجليل رازي قزويني صاحب كتاب النقص مينويسد: كه كاشان الحمدالله و المنه به زينت اسلام و نور شريعت منور و مشهور شده و ادامه ميدهد عمارت مشهد امامزاده علي بن محمدباقر (ع) در باركرس است كه مجدالدين آن را بنا كرده و ...
هفتم: كتاب لباب الانساب
اين كتاب در مورد تعداد فرزندان امام محمدباقر (ع) سخن رانده و ميگويد علي يكي از اولادان امام محمدباقر (ع) است و مادر او ام ولد بود.
هشتم: كتاب منتخب التواريخ
از قول كتاب روضات مينويسد: از جمله قبور معلومهي اولاد ائمه، قبر علي بن محمدباقر (ع) است كه در خارج شهر كاشان واقع، و مشهور به امامزاده مشهد است و قبر پسرش احمد بن علي بن محمدباقر (ع) نيز در شهر اصفهان قرار دارد و اما اولادهاي حضرت امام محمدباقر (ع) به نقل از اعلام الوري و ارشاد مفيد چنين است كه آن بزرگوار پنج پسر داشت و دو دختر تا آنجا كه ميگويد: پنجم جناب علي و ششم زينب و مادر اين دو كنيزي به نام ام ولد بود.
نهم: كتاب عمده الطالب الكبري
در مورد اولاد امام محمد باقر (ع) مينويسد: و اما عليدختري داشت (فاطمه) و از قول عمدي گفته است: اولاد ذكور آن حضرت شش نفر بودند: عبداله تا آنجا كه گفته «علي» (سلطانعلي (ع)).
دهم: كتاب رياض العلماء
سيد اجل «سيدعلي» فرزند مولاي ما امام محمد باقر (ع) فرزند علي (ع) است و از فرزندان عالي مقام امام باقر (ع) و از بزرگترين آنهاست و به جهت عظمت شأن آن حضرت شكي در مكان قبر او در حوالي شهر كاشان (مشهد باركرس) نيست و از قديم الايام مشهور بوده است و براي ايشان بارگاه عظيم و بزرگي است و با تحقيق و يقين ذكر كردهاند عدهاي از علما و بزرگان در شأن او فضائل و كرامات زيادي را كه از جمله آنهاست شيخ نبيل عبدالجليل قزويني شيعي كه در كتاب (مناقضات العامه و فضائحها) نوشته: به درستي كه سيدجليل «سيداحمد» معروف به امامزاده احمد مدفون در محله باغات اصفهان است و به تحقيق فرزند سيدجليل، (سلطانعلي) است پس غافل مشو تا آنجا كه گفته در رجال شيخ گفته شده «علي فرزند محمد، فرزند علي، فرزند حسين، و از اصحاب امام صادق (ع) بود.»
يازدهم: كتاب (المجدي) في انساب الطالبيه
در اين كتاب ميخوانيم: پس توليد كرد: محمد فرزند علي، فرزند حسين، فرزند علي، فرزند ابيطالب امام جعفر صادق (ع) را تا آنجا كه گفته علي را (سلطانعلي (ع)) و براي او (علي) دختري بود (فاطمه).
دوازدهم: كتاب مشجرات
در اين كتاب مختصراً ميخوانيم: علي از فرزندان امام محمدباقر (ع) است و مادرش ام ولد بود.
سيزدهم: كتاب مزارات علويين
در اين كتاب كه به قلم حضرت آيت اله نجفي مرعشي است در مورد امامزادگان عظام ميخوانيم: اردهال و در جوار آن قبر علي فرزند امام محمدباقر (ع) و قبرهاي جماعتي از علويين است كه از آنهاست اسماعيل فرزند اسحاق فرزند كاظم و از آنهاست حكيمه خاتون كه او مادر عبداله و زوجه اسماعيل مذكور است و از آنها عبدالله و عبدالوهاب. قاسم دو فرزند اسماعيل مذكور همين طور ديدم در ورقهاي كه تاريخ آن 1357 بود و به تحقيق ذكر كرده در آن ورقه كيفيت شهادت علي فرزند باقر (ع) و آنها را و گفته از مدفونين در آن محل امير كماالدين فرزند امير شمس الدين و منتهي ميشود نسبت آن به سوي علي مذكور و باز در آن ورقه بود: به درستي كه مادر علي فرزند محمد باقر (ع) حكيمه دختر اسد فرزند مغيره الثقفي است و در موضع ديگر از كتاب مزبور فرموده: نشلج (نشلك) از قراء كاشان است. و بعد از جملهاي فرموده، و آن قريه قريهاي است از مشهد اردهال كه مزار مولاي ما (علي) فرزند امام محمد باقر (ع) در آن مشهد است.
و در قسمت ديگر اين كتاب نوشته: (چيزي كه معناي آن اينست) مشهد (باركرس) نزديك كاشان و در آن است قبر مولاي ما (علي) فرزند باقر (ع) و بعد هم نقل كرده آنچه را كه در جلد سوم رياض العلماء گفته شده و ما قبلاً آن را نقل كرديم.
چهاردهم: كتاب تاريخ قم
نقل ميكند موسي بن خزرج كه فرمود به من: ابوالحسن الرضا (ع) آيا ميشناسي موضعي را كه به آن اردهار گفته ميشود؟ گفتم بلي و براي من در آن موضع دو ضيغه (ملك) است. پس فرمود: نگه دار آن را و تمسك جوي به آن و بعد سه مرتبه فرمود: «چه موضع خوبي است اردهار» و اين كتاب در صفحهي 10 خود ذكر كرده بخشي از خطبهي ملاحم حضرت علي (ع) را كه در آن ميفرمايد: پس پناه ميبرند اهل قم به سوي كوهي كه گفته ميشود به آن كوه «اردهار».
پانزدهم: كتاب غايه الاختصار
در اين كتاب آمده: و اما علي از فرزندان امام باقر (ع) بود و دختري به نام فاطمه داشت كه امام كاظم (ع) با او ازدواج كرد.
شانزدهم: كتاب نور باهر
مولف اين كتاب مينويسد: آنچه مشهور است در زمان ما قبر علي بن محمد باقر (ع) در ناحيه كاشان (در مشهد اردهال) و معروف است به امامزاده سلطانعلي (ع) و تأييد ميكند بودن ايشان را در اين مشهد. آنچه در بحر الانساب است كه فرمود: (علي ابن محمد باقر (ع) جز يك دختر از خود يادگاري به جاي نگذاشت و مدفون شد در ناحيه كاشان در قريهاي كه به آن (باركرس) گفته ميشود و از فاضل خبير ميرزا عبداله صاحب رياض العلماء نيز نقل شده كه فرمود: قبر علي ابن محمدباقر (ع) در حوالي كاشان است و بر اوست قبه رفيعه و از براي اوست كرامات ظاهره و در اصفهان نزد يك مسجد شاه بقعه و مزاري است به نام احمد بن علي بن محمدباقر (ع) تجاوز عن سياته و الحقه بالصالحين (هر نفسي در گرو آن است كه كسب كرده). اين است قبر احمد فرزند علي فرزند محمدباقر (ع) و در گذر از سيئات آن و ملحق كن او را به صالحين) و در بيرون بقعه سنگي است مستطيل بر آن نقش است آمين رب العالمين به تاريخ سنه ثلث و سنين خمسماه 563 و بعد از كلامي گفته آنچه را كه منتهيالامال نقل ميكند.
هفدهم: كتاب جنات الخلود
در عدد اولاد حضرت امام محمدباقر (ع) مي فرمايد: صحيحتر اين است كه امام محمدباقر (ع) پنج پسر و دو دختر داشت. بدين ترتيب حضرت امام جعفر صادق (ع) و عبداله كه هر دو از يك مادرند. ابراهيم و عبيداله و اين هردو نيز از يك مادرند. علي و زينب كه اينها نيز از يك مادرند. و ام سلمه كه مادرش معلوم نيست.
هيجدهم: كتاب بحارالانوار
به نقل از كتاب ارشاد و اعلام الوري مينويسد: اولاد محمدباقر (ع) هفت نفرند. از جمله آنها ابوعبداله جعفر بن محمد و كنيه او نيز ابوجعفر است و عبداله و محمد كه مادر اين دو ام فروه دختر قاسم بن محمد ابن ابي بكر است و ابراهيم و عبيداله كه در زمان حيات پدر مردند. مادر آنها ام حكيم است كه دختر سيد ابن مغيره ثقفيه ميباشد و علي و زينب كه مادر آنها ام ولدي است و ام سلمه نيز از ام ولدي است. و نيز مؤلف بحارالانوار از مناقب علامه محدث ابن شهر آشوب نقل فرموده كه از اولاد امام محمدباقر (ع) ابوجعفر بود و عبداله افطح از ام فروه دختر قاسم و عبيداله و ابراهيم از ام حكيم و علي و ام سلمه و زينب از ام ولد بودند.
نوزدهم: كتاب منتهي الآمال
در اين كتاب ميخوانيم:
بدان كه اولاد آن حضرت بنا بر آنچه شيخ مفيد و طبرسي و ديگران ذكر كردهاند از پسر و دختر هفت نفرند: ابوعبداله جعفرابن محمد (ع) و عبداله كه ام فروه بنت قاسم بن محمد بن ابي بكر بودند و ابراهيم و عبيداله كه از ام حكيم بوده و هر دو در ايام حيات پدر بزرگوارشان وفات كردند و علي و زينب و ام سلمه كه از ام ولد بودند و بعضي گفتهاند:
كه ام سلمه از مادر ديگر بوده است در اين كتاب به نقل از غايه الاختصار ميخوانيم: كه علي پسر امام محمد باقر (ع) است و دختري داشت به نام فاطمه كه امام موسي كاظم (ع) با او ازدواج كرد.
گفتار دوم: در مورد اينكه حضرت سلطانعلي بن محمد باقر (ع) در كجا مدفون است و مرقد شريفش در كجاست؟
در اين مورد ما به احاديث و كتب معتبري اشاره خواهيم كرد كه علاوه بر موقعيت بلند اردهال به وجود مدفن مطهر حضرت سلطان علي (ع) نيز در اين مكان اشاره دارند و سپس به ذكر نظر چند تن از علما در اين زمينه خواهيم پرداخت. اما قبل از هرچيز به سبب اهميت فوق العاده دو حديث معتبري كه قبلاً نيز نقل شد يك بار ديگر ما متن حديث را همراه با ترجمه آن نقل مينماييم تا به اهميت بيشتر آن پي ببريم.
تاريخ قم مينويسد: و في خطبه الملاحم لاميرالمؤمنين (ع) التي خطب بها بعد وقعه الجمل بالبصره قال:
يخرج الحسني صاحب طبرستان مع جم خيلنه و رجله حتي ياتي نيسابور فيفتحها و تيسم ابوابها ـ ثم ياتي اصبهان ثم الي قم فتع بينه و بين اهل قم وقعه عظيمه بقتل فيها خلق كثير فينهزم اهل قم فينهب الحسني اموالهم و يسبي دراريهم و نساءهم و يخرب دورهم.
فيفزع اهل قم الي جبل يقاله «ور اردهار» فيقيم الحسني ببلد هم اربعين يوما و ...
ترجمه:
در قسمتي از خطبه ملاحم حضرت علي (ع) كه بعد از واقعه جنگ جمل در بصره ايراد فرمودند آمده است:
خارج ميشود شخص حسني كه ساكن است در طبرستان با جمعيت زيادي از سواران و پيادگان تا ميرسند به نيشابور پس فتح ميكنند دروازههاي شهر را و تقسيم ميكنند آن را سپس به اصفهان و بعد به قم ميآيند و در ميگيرد بين آنها و بين اهل قم جنگ عظيمي كه جمعيت زيادي كشته ميشوند و اهل قم شكست ميخورند و اموالشان به غارت ميرود و زن و بچههايشان را به اسيري ميگيرند و خانههايشان را خراب ميكنند و پس اهل قم فرار ميكنند و پناه ميبرند به طرف كوههايي كه گفته ميشود به آن «اردهار» و شخص حسني ميماند و در آنجا چهل روز و ...
دوم: تاريخ قم مينويسد:
عن احمد بن خزرج بن سعد عن اخيه موسي بن خزرج قال: لي ابوالحسن الرضا عليه السلام: اتعرف موضعاً يقال له «وراردهار» به قلت: نعم ولي فيه ضيعتان.
فقال: الزمه و تمسك به. ثم قال ثلاث مرات: نعم الموضع وراردهار.
نقل ميكند احمد بن خزرج از برادرش موسي بن خزرج كه فرمود: به من امام رضا (ع) آيا ميشناسي موضعي را به نام اردهار؟ گفتم بلي براي من در آنجا دو ملك است فرمود:
به آن التزام و تمسك جو و سپس 3 مرتبه فرمود: اردهار چه خوب موضعي است، پس در عظمت اردهار همين را بس كه نزد ائمه خوب موضعي قلمداد شده و همچنين از نواحي قم محسوب و در روز موعود مأمن مردم آنجاست (قم).
اول ـ كتاب روضات الجنات
پس از ذكر شاه عبدالعظيم در ري، حضرت معصومه در قم و جمعي از فرزندان ائمه در اطراف ري و مرقد علي بن جعفر الصادق (ع) در قم مينويسد: در ساير ديار عجم قبري از اولاد ائمه و انبياء ثابت نيست مگر قبه احمد بن موسي (ع) معروف به شاهچراغ در شيراز و همچنين قبر سيدعلي بن محمد باقر (ع) كه واقع است در حوالي كاشـان و معروف است به امامزاده مشهد باركرسف و قبر فرزند او احمد بن علي در محله باغات اصفهان است.
دوم ـ كتاب منتهي الامال
آنچه مشهور است در زمان ما قبر علي بن محمد باقر (ع) در ناحيه كاشان كه در مشهد اردهال قرار دارد و او معروف است به امامزاده سلطان علي (ع) و تأييد ميكند بودنش را در اين مشهد آنچه در بحر الانساب است كه فرمود: علي بن محمدباقر (ع) لم يعقب سوي بنت و دفن في ناحيه كاشان بقريه يقال لها باركرسب في مشهد.
سوم ـ رياض العلماء
مينويسد: قبر علي بن محمدباقر (ع) در حوالي شهر كاشان است و بر اوست قبه رفيعه و از براي اوست كرامات ظاهره و در اصفهان نزديك مسجد شاه بقعه و مزاري است به نام احمد بن علي بن امام محمدباقر (ع) سنگي در آنجاست به خط كوفي كه روي آن نوشته شده:
بسم الله الرحمن الرحيم كل نفس بما كسب رهينه هذا قبر احمد بن علي بن محمد باقر (ع) و تجاوز عن سيآته و الحقه بالصالحين.
چهارم ـ ديوان راوندي
از منابع ديگر معتبر قرن ششم هجري كه در آن به وجود مرقد مطهر حضرت سلطانعلي (ع) و بناي ساختمان آن به دست مجدالدين اشاره دارد ديوان علامه ابوالرضا راوندي است كه در قسمتي از قصايد اين كتاب در وصف هجوم ملك سلجوقي به باركرسف و تمجيد از مجدالدين ميخوانيم:
لشگر سلجوقي قصد باركرسف نمود كه اين قريه مشهد سبط مطهر پيغمبر (ص) است و نظر بني عدنان نبود مگر اينكه مشهد كنند آن قريه را و مراعات نكردند حرمت آن مشهد را به واسطهي بغض و كينه و لكن چون بعداً ديدند آن را كه مشهدي است با ديوار ضخيم و بناهاي عالي و ديوارهاي آن در مقابل چشم نظر كننده مانند طلاست و ساخت آن مانند نقره درخشان است و از ستاره زهره درخشندهتر است و ظاهر ميشود از آن نور و پناه ميبرند به آن مردماني از دور و نزديك و گواهي ميدهد جلالت قدر آن مشهد براي بالا برنده اين بنا و نيز ظاهر ميشود به واسطه ساختمان اين بنا، فضل كسي كه بنيانگذار آن است.
اين مشهد در زمانه بكر است و چه بسا كساني كه كمال اين بنا را بيان ميكنند و مدح و ثناي باني آن را به هزار زبان ثنا ميگويند: باني آن مجدالدين است حقيقتاً او چنان كسي است كه ياري كننده اسلام و ايمان است.
و در مدح مجدالدين قصيدهاي ديگر ميگويد بدين مضمون:
متوسل شدم در آن (مشهد) به پسر جوانمردي كه وطن ساخته در اين مشهد، و پاك و پاكيزه است. قصد كردم پسر دختر مصطفي و وصي او را كه برادر (حضرت) صادق است. و فرزند حضرت باقر (ع) كه بزرگوار و دانشمند است. قسم به جان خودم به تحقيق كه تو اي مجدالدين منزل دادي او را و ياري كردي او را و معرفي كرد آن را به واسطهي ساختمان و تعميراتي كه انجام دادي بعد از اينكه در روزگاري چند تضييع شده بود حق او و بالا بردي تو بر اطراف قبر او بهترين بنا را كه ظاهر ميشود در فاصله ده فرسخي اين بنا و همچنان ستارهاي هويداست. پس آن قبهاي است بلندمرتبه و بزرگ كه طواف ميكنند آن را ملائكه، پي در پي.
و در قصيدهاي ديگر در (مدح بناي مجدالدين) ادامه ميدهد:
مدح و ثناگوي بر آثار ظاهره مجدالدين آن چنان آثاري كه باقي بماند روزها و شبهاي بسياري و آن آثار عبارت است از مسجدها و خانهها و قنوات و مدرسهها و كاروانسراها و ساختمانهايي كه محكم است و امانت گذارده خداوند در شكم آن (زمين) امانتي را كه از جمله بزرگواران و خوبان است يعني ابالحسن فرزند امام محمدباقر (ع) بزرگواري كه براي علوم دين شكافندهتر از هر شكافندهاي بود.
پنجم ـ ستارگان درخشان
اين كتاب ضمن برشمردن اولاد حضرت امام محمدباقر (ع) از قول كتب ديگر نام ميبرند از فرزندي كه اسمش علي است و در مشهد اردهال مدفون است.
ششم ـ مجالس المؤمنين
به نقل از صاحب كتاب نقض مينويسد:
كه كاشـان الحمدلله و المنه منور و مشهور است به زينت اسلام و نور شريعت و مساجد و مدارس معظمه آراسته است از جمله مدارس بزرگ مدرسه صفويه است تا آنجا كه ميگويد: و عمارت مشهد امامزاده علي بن محمد باقر (ع) در باركرس است كه مجدالدين آن را بنا كرده و آن حدود به زينت وعده و آلت و نور و رونق بركات، قبله مرادات سلاطين و وزراء و ساير اهالي آن حوالي است و ديگر آثاري كه در آنجاست همگي بر صفاي ايمان و پاكي طاعت مؤمنان كاشـان دلالت ميكند.
هفتم ـ رياض الانساب
از قول رياض العلماء مينويسد: كه قبر سيدعلي بن امام محمدباقر (ع) در حوالي شهر كاشـان و معروف به امامزاده مشهد (باركرس) است و همچنين قبر فرزندش امامزاده احمد بن علي بن امام باقر (ع) در محله خواجوي اصفهان واقع است.
هشتم ـ نور باهر
اين كتاب ضمن اينكه به محل دفن حضرت سلطانعلي (ع) در مشهد اردهال اشاره دارد راجع به تقسيمات حدود اين منطقه ميگويد: منافاتي نيست بين بودن مشهد اردهال از ملحقات قم يا كاشان يا اصفهان به جهت آنكه اين نحوه تقسيمات به موجب صلاح ديد و نظرات حكام وقت پيدا شده است يعني مدتي تابع اصفهان و مدتي تابع كاشان و مدتي تابع قم به اقتضاء وقت و ساير موجبات قرار گرفته است و ادامه ميدهد: حضرت آيت اله نجفي مرعشي براي سهولت امورات سكنه آن مشهد مقدس توصيه و سفارش فرمودند به مقامات مربوطه كه كما في السابق مشهد محترم مذكور و حوالي را تابع كاشـان يا قم قرار دهند. (اين كتاب از اجساد بيش از صد نفر در سردابه خبر ميدهد كه سالم به نظر ميرسيده است.)
نهم ـ امامزادگان معتبر
مينويسد: بدان كه يكي از ستارگان سيادت و جلالت و گلي از بوستان نبوت و ولايت امامزاده عالي مقام حضرت سلطانعلي بن امام محمدباقر (ع) است كه كنيه آن حضرت ابوالحسن ملقب به ظاهر برادر بزرگوار و گرامي حضرت امام جعفر صادق (ع) پدر يكي از زوجات حضرت كاظم (ع) به نام فاطمه ميباشد. مزار منور اين امامزاده بزرگوار تقريباً در 7 فرسخي شهر كاشان به محلي به مشهد اردهال (يا باركرس يا باركرسف ـ باركرسب) معروف است قرار دارد و داراي قبه و بارگاه عالي قديمي و عدت و الت و صحنهاي متعدد و موقوفات و تذورات و خدمه بسيار است و از قديم الايام تاكنون جميع مردمان كاشان و فين و حوالي و خلق بسياري از ساير بلاد ايران براي ادراك زيارت و توسل به تربت پاك آن بزرگوار در اين محل مبارك (مخصوصاً در هفدهم مهرماه جلالي) اجتماع مينمايند و كراكات ظاهره و خوارق عادات باهره بسياري را از مشهد كثيرالانوار اين امامزاده نقل ميكنند.
دهم ـ ستارگان فروزان
مينويسد: يكي از ستارگان فروزان آسمان ولايت امامزاده جليل القدر حضرت سلطان علي (ع) فرزند بلافصل حضرت امام محمدباقر (ع) ميباشد كه شبهه در وجود و عظمت شان آن بزرگوار راه ندارد و عده بسياري از علماي اماميه مدفن مطهرش را در مشهد اردهال هفت فرسخي كاشان دانسته و گاهي همين موضع را به نام مشهد باركرسب خواندهاند.
يازدهم ـ تاريخ اجتماعي كاشـان
مينويسد: شهادت سلطان علي بن محمد باقر (ع) را در مشهد و همچنين قبر او را در آنجا بسياري از معاريف شيعه تصريح و تأييد نمودهاند از آن جمله در كتاب النقض و روضات الجنات مشهد اردهال را مدفن يكي از چهار امامزاده معلوم النسب مدفون در ايران ميشمارند.
آنچه كه گفته شد همگي دلالت بر وجود شأن و عظمت آن امامزاده جليل القدر و مشهد كثير الانوارش بود و هم اكنون نيز پيروان راه آن حضرت همه روزه از گوشه و كنار اين آب و خاك پهناور جهت زيارت مرقد مطهرش به اين محل (مشهد اردهال) ميشتابند.
نظر چند تن از علماء و دانشمندان اسلامي معاصر در مورد امامزاده سلطان علي (ع)
فقيه عاليقدر حضرت آيت اله نجفي مرعشي (دامت ظله العالي)
به موجب آيه وافيه الدلاله (و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب) تعظيم و تكريم شعائر ديني لازم و از جمله موارد مسلمه آن تجليل و توقير مشاهد مقدس خاندان عصمت و طهارت و مراقد منوره ذراري حضرت ختمي مرتبت رسول اكرم (ص) ميباشد. البته بر عموم مؤمنين و متدينين و علاقمندان به عالم تشيع و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين وظيفه است كه بقعه مبارك امامزاده عظيم الشان و جليل القدر السلطان ابوالحسن علي فرزند بلافصل امام محمد باقر (سلام الله عليه) واقع در مشهد اردهال را از جهت حفظ شئونات و رفع منكرات از اطراف و جوانب آن امامزاده بزرگوار كه يكي از امامزادههاي مسلم ارباب تاريخ و رجال و داراي كرامات عديده و مقامات رفيعه است نموده خصوصاً در تعمير بقعه مباركه و مساعدت به روشنايي و برق و اجراي آب و ساير جهات اصلاحي اين آستانه مقدس سعي بليغ و جد اكيد مبذول دارند و از اقدامات خداپسندانه كوتاهي نكنند و اگر چنانچه از مؤمنين كسي بخواهد از بابت مظالم و زكوه چيزي مساعدت نمايند قبول و به مورد است.
لازم به ذكر است در اخرین سالهای حیات ایشان كه براي كسب نظر معظم له خدمتشان رسيديم ايشان مؤكداً چندين بار فرمودند: حضرت سلطان علي فرزند بلافصل امام باقر (ع) است و هيچ جاي شك و شبهه نيست.
حضرت آيت اله مدني (دامه بركاته)
ايشان چنين فرمودند:
شك و شبههاي در اين خصوص كه آن حضرت (حضرت سلطان علي محمد باقر (ع)) در اردهار مدفونند نيست. چنانچه از ايام قديم الي زماننا هذا همه ساله مردم به زيارت آن بزرگوار ميرفتهاند و بودن مرقد شريف ايشان در محل مذكور «كالنار علي المنار بل الشمس في رابعه النهار» است.
حضرت آيت اله امامت كاشاني (حفظه الله)
ايشان فرمودند:
عظمت و جلالت حضرت سلطان علي بن محمدباقر (ع) كالشمسها رابعه النهار روشن و مبرهن است كرامات و خوارق عادات آن حضرت متواتر و حقير رسالهاي دربارهي آن حضرت نگاشتهام، كه به آن مراجعه شود.
رزقنا الله شفاعته و شفاعه سائر اهل بيت الطاهرين و صل الله علي محمد و آله المعصومين.
بسم الله الرحمن الرحيم
و الصلوه والسلام علي سيدنا محمد و آله اجمعين و لعنه الله علي اعدائهم و مخالفيهم الي يوم الدين.
حضرت آيت الله عبدالرسول مدني كاشاني (اعلي الله مقامه الشريف) در مورد مختصري از حال حضرت سلطانعلي بن محمدباقر (ع) مينويسد:
پوشيده نيست اين بناي ممهد و قصر مشيد و ايوان هلالي و جايگاه عالي و گنبد كاشيكاري كه طعنه به گنبد دوار ميزند و آستاني، ملايك پاسبان و صحني محن زدا و غرفات عرش آسا اساس قديمي و كرياس ميقاتگاه كليمي، كه از قديمالايام تا به حال زيارتگاه خاص و عام و هجوم زن و مرد از اطراف و اكناف و فداكاري شيعيان و ساير اصناف خاصه در ايام زيارتي (كه هفدهم مهرماه جلالي مقرر داشتهاند) از هر طرف هركس توانائي دارد تشرف به آن مكان شريف و تقرب به خداوند لطيف را به وسيلهي آن حضرت را جلا و راكباً ياتوه من كل فج عميق ميجويند.
خاصه اينكه اين محل شريف از قديم معروف شده به مشهد خاصه اينكه مشهد اردهار ميگويند و در اخبار تمجيد از اردهار بسيار شده حتي حضرت امام رضا (ع) سه بار ميفرمايد (نعم الموضع ور اردهار) و غالباً از كرامات ظاهره و خوارق عادات باهره متواتره نقل ميكنند و اين مقدمات قويترين دليل است بر اينكه مدفون در اين مكان شخص بزرگي عظيم و بزرگوار محترمي كريم و از اولياي لازم التكريم و در زمان ائمه (ع) زيارتگاه و مورد احترام و تعظيم بوده است.
چند سال قبل مرحوم اعتضاد الدوله پسر سپهسالار ايران داماد ناصر الدين شاه قاجار زيارت سردابه مدفن آن حضرت را نمود نامبرده به آن محل مبارك مشرف كردند گفتند اجساد طيبه طاهره و جثههاي معطر پاره پاره مشاهده كرده حال رقتآوري بر ايشان دست داده شتابزده بيرون آمدند.
در بعض تواريخ و رجال متعرض آن حضرت و مدفن آن بزرگوار شدهاند (در روضات الجنات) در ذيل ترجمه حضرت عبدالعظيم رضي الله عنه ميفرمايد: در اطراف و كوههاي تهران مدفن امامزادههاي بسيار است مانند (حضرت معصومه در قم) كه وارد شده. من زارها و جبت له الجنه و مدفن علي بن جعفر الصادق (ع) از بزرگوارترين امامزادگان است و غير اينها ثابت نيست مگر قبر (احمد شاه چراغ) در شيراز و همچنين قبر السيد علي بن محمدالباقر كه در حوالي شهر كاشان است و معروف به امامزاده مشهد باركرس و قبر ولد آن بزرگوار امامزاده احمد بن علي در اصفهان در باغاتي كه سر راه محله خواجو است.
نام مبارك آن حضرت (علي بن محمدالباقر) در كتب شيعي و سني ثبت و ضبط است پس شبهه در وجود خالص الجود و مدفن آن بزرگوار نميتوان نمود لذا هزاران افتخار مر اهالي كاشان و فين را است كه مدفن چنين شخص بزرگواري را در كنار خود دارند.
اما تفصيل و شرح تشريف آوردن و شهادت آن حضرت را در نسخهاي كه از صد و سي سال قبل است نوشته شده بدستم آمد و آثار صدق از آن آشكار است. لكن چند خبري را كه در آخر نوشته اگر چه جائي نديدهام تكذيب هم نميكنم چه (عدم الوجدان لايدل علي عدم الوجود) خلاصه بعد از آنكه در وجود و تشريف آوردن و شهادت و مدفن آن حضرت در اين محل شبهه نباشد، شنيدن شرح سرگذشت آن حضرت برابر اين نسخه ضرري ندارد.
اللهم اجعل عاقبه امورنا خيراً
منبع:كتاب مجموعه تاريخي مذهبي مشهداردهال(حسين فرخ يار)
برگزاری مراسم سنتی مذهبی قالیشویان در مشهد اردهال
هر ساله دومین جمعه مهرماه، روز قالیشویان در مشهد اردهال است. این جمعه که در میان مردم منطقه به «جمعه قالی» شهرت یافته، هر سال معمولا به یکی از روزهای میان نهم و پانزدهم پاییز (مهرماه) میافتد.
هر گاه این جمعه با یکی از روزهای سوگواری و جشن مذهبی یا با یک رویداد برجسته تاریخی و سیاسی همزمان شود، مراسم در همان هفته برپا میگردد. مسوول ستاد برگزاری مراسم سنتی مذهبی قالیشویان فین کاشان در مشهداردهال گفت: اصل شهادت امامزاده سلطانعلیبنامام محمدباقر(ع) در ۲۷ جمادیالثانی سال ۱۱۶ هجری قمری است و مردم و اهالی فین کاشان که دعوتکنندگان آن حضرت به این خطه بودند و از حامیان آن به شمار میرفتند دومین جمعه مهرماه را بهعنوان مراسم قالیشویان انتخاب کردند.
محمد احترامی افزود: اهالی فین با جنگی که با لشکریان کفر کردند، قالی سجاده حضرت را دور جنازه ایشان پیچیدند و آن را به دوش گرفته و«حسینحسینگویان» در کنار نهر باریکرسف قرار دادند. بدینصورت که عدهای از اهالی فین با سلاحهایی که در دست داشتند، با کفار مشغول نبرد شدند و عدهای نیز بهمنظور حفظ جنازه به دور خود میچرخیدند و دشمنان را از اطراف جنازه پراکنده میکردند تا یاران دیگر آنها بتوانند قالی غرق به خون را در آب نهر شستوشو دهند. احترامی تاکید کرد: از آن سال به بعد در دومین جمعه مهرماه، اهالی فین به یاد حوادث و رویدادهای مربوط به شهادت و جنگ و گریزهای مربوط به نحوه خاکسپاری جنازه آن حضرت، چوبدستیهای خود را «حسینحسینگویان» در هوا تکان میدهند و قالیچه را در نهر آبی که از داخل صحن امامزاده حسین(ع) از فرزندان امام زینالعابدین(ع) میگذرد و به نهر امامزاده حسین(ع) معروف است، شستوشو میدهند. وی از ویژگیهای مراسم امسال را برپایی نمازجمعه در پایان مراسم قالیشویان در روز جمعه ۱۴ مهرماه سال جاری ذکر کرد و افزود: برنامهریزی مراسم امسال بهگونهای صورت گرفته که تا قبل از اذان ظهر به پایان برسد و هزاران زائران بتوانند از فیض نمازجمعه بهرهمند شوند. به گفته وی، مراسم عزاداری از روز چهارشنبه ۱۲ مهرماه به مدت سه شب در صحن عامربن فینی بارگاه حضرت سلطانعلیبن امام محمدباقر برگزار میشود و جمعه شب ۱۴ مهرماه با برنامه شام غریبان شهادت آن حضرت به پایان میرسد. وی با اشاره به پخش زنده مراسم قالیشویان از شبکه استانی سیما و سخنرانی حجتالاسلام ناصر رفیعی گفت: برگزاری این مراسم که با استقبال هزاران زائر از سراسر کشور روبهروست فرصت مغتنمی برای معرفی ابعاد شخصیتی امامزاده واجبالتعظیم سلطان علیبن محمدباقر(ع) است. در روز جمعه قالی دهها هزار نفر زن و مرد از شهرها و روستاهای ایران، بهخصوص از آبادیهای حاشیه کویر، برای حضور در مناسک قالیشویان و تماشای آداب آن در مشهد اردهال گردهم میآیند. حاشیهنشینان کویر این منطقه حضور در مناسک قالیشویان و زیارت امامزاده سلطانعلی(ع) را در آغاز هر پاییز از فرایض مذهبی خود میانگارند. این زائران مومن ثواب زیارت امامزاده و حضور در مراسم قالیشویان را با زیارت مرقد مطهر جد بزرگوارش، حضرت امام حسین علیهالسلام و حضور در کربلا برابر میدانند.
چگونگی انجام مراسم قالیشویان
نحوه انجام مراسم بدینصورت است که تمامی اهالی فین، هرکدام چوبی به دست دارند و در صحن عامربن ناصر فینی اجتماع میکنند و پس از رفت و برگشت به صحن امامزاده حسین(ع) با آداب خاصی در صحن صفا تجمع کرده و بعد از انجام روضهخوانی و سینهزنی و سخنرانی یک از شخصیتهای مملکتی، متولیان امامزاده(ع) و معتمدان قریه خاوه، قالی مقدس را به معتمدان و اهالی فین تحویل میدهند که این لحظات بسیار با شکوه و دیدنی است بهطوری که کمتر کسی است که مراسم تحویل قالی را شاهد باشد و تحتتاثیر زیباییهای آن قرار نگیرد.
کسانی که قالی مقدس را از اهالی خاوه تحویل میگیرند، آن را از ایوان صفا به داخل صحن صفا میآورند و چوبدستیهایشان را در هوا تکان میدهند و «حسینحسینگویان»، قالی مقدس را در یک مسیر مشخص به سوی نهر آب امامزاده حسین (ع) میبرند و آن را شستوشو میدهند و پس از شستوشو با تشریفات خاصی مجددا تحویل معتمدان خاوه و خادمان امامزاده میدهند. مراسم قالیشویان قبل از نمازظهر در فضایی آکنده از غم و افسوس و در برابر هزاران چشم اشکآلود پایان مییابد. از جاذبههای معنوی و از مکانهای مقدس و روح بخش، منطقه دره ازناوه معروف به قتلگاه است که در چهار کیلومتری حرم مطهر، واقع در مشهد اردهال کاشان است که در این منطقه حضرت علیبن باقر(ع) و یارانش به شهادت میرسند.